سرمایهگذاری
تعریف سرمایهگذاری
تعریف ساده، اما فراگیر از سرمایهگذاری عبارت است از،" به تعویق انداختن مصرف فعلی برای دستیابی به مصرف بیشتر در آینده". صندوقهای بازنشستگی نمونههایی هستند که مصرف را به تعویق میاندازند. هنگامی که کارکنان تمام دستمزد خود را در زمان حاضر دریافت نمیکنند، و بخشی از آن را در صندوق بازنشستگی نگهداری میکنند، در واقع مصرف خود را به تعویق میاندازند. به همین شیوه، هنگامی که افراد سهام یا دیگر داراییهای مالی میخرند، در حال به تعویق انداختن مصرف هستند، یعنی سرمایهگذاری میکنند. خرید خانه ( بخشی از بهای خرید نقدی و بخشی دیگر با دریافت وام پرداخت میشود) به جای اجاره خانه (فقط بخش نقدی بهای خرید به عنوان ودیعه اجاره پرداخت شود و وامی دریافت نشود) را میتوان به همینگونه تفسیر نمود. چون، عمر خانه بیشتر از مدت زمان پرداخت وام خرید خانه است، بخشی از پرداختهای فعلی بهای خرید بابت استفاده از خانهی مسکونی در سالهای آینده است. یعنی، اجاره کردن باعث افزایش مصرف زمان حال، و کاهش مصرف در آینده میشود.
بنابراین، سرمایهگذاری دامنه وسیعی از فعالیتها را در بر میگیرد و شامل سرمایهگذاری در داراییهای مالی قابل دادوستد و غیرقابل دادوستد است. در مطالب حاضر، منظور از "سرمایهگذاری" سرمایهگذاری در داراییهای مالی به خصوص اوراق بهادار قابل دادوستدی است که توسط دولتها یا شرکتها منتشر میشود. اوراق بهادار قابل دادوستد داراییهای مالیای هستند که به آسانی و با حداقل هزینه در بازارهای مالی انسجامیافته قابل خرید و فروش هستند. سرمایهگذاری روشی برای حفظ ارزش پول و کسب عایدی میباشد. به هر حال، دو ویژگی اصلی سرمایهگذاری؛ زمان و ریسک است. از دست دادن منافع در حال حاضر قطعی و مبلغ آن معین است. اما، پاداش سرمایهگذاری مربوط به آینده است و مبلغ آن اغلب نامشخص است.
در واقع سرمایهگذاری خرید اقلام دارایی و یا اوراق بهاداری است که با گذشت زمان منجر به ایجاد درآمد و افزایش ارزش برای سرمایهگذار خواهد شد. از این رو، هنگامی که فرد یک ورقه بهادار را خریداری میکند، سرمایهگذاری صورت پذیرفته است، اما خرید یک خانه به قصد سکونت سرمایهگذاری محسوب نمیشود. چرا که خانهای که در آن زندگی میکنیم، بازده معینی در طی زمان برای ما به وجود نمیآورد، اما خرید ورقه بهادار بهطور بالقوه دارای بازده است.
هر فردی که در بازارهای مالی سرمایهگذاری میکند دارای هدف مشخصی است. او برای بدستآوردن سود و کسب منافع بیشتر در این بازار گام مینهد. در حقیقت شخص سرمایهگذار به امید بدستآوردن ارزشی در زمان آینده از ارزشهای کنونی چشمپوشی مینماید. اگر عوامل ترغیبکننده برای سرمایهگذاری وجود نداشته باشد، افراد بهطور معمول مصرف کنونی را به مصرف آینده ترجیح میدهند. بنابراین فرد سرمایهگذار باید از سرمایهگذاری کنونی خود انتظار بدستآوردن بازده مثبت داشته باشد و بهرهمندی از ثروت و فرصتهای مصرف در آینده ترغیبکننده وی خواهد بود.
دارایی مالی در برابر دارایی فیزیکی
سرمایهگذاری در داراییهای فیزیکی با سرمایهگذاری در داراییهای مالی تفاوت دارد. سرمایهگذاری فیزیکی، سرمایهگذاری در داراییهای مشهود مثل؛ زمین و تجهیزات است. سرمایهگذاری مالی خرید حق مالی همانند؛ سهام عادی و اوراق قرضه است. دارایی مالی حاوی منفعت یا ارزش معمول نقدینهای در آینده است. تأمین مالی برای خرید ساختمان نمونه خوبی برای معرفی سرمایهگذاری مالی و سرمایهگذاری فیزیکی است. ساختمان خریداری شده یک سرمایهگذاری واقعی است. برای درک سرمایهگذاری مالی باید به این نکته توجه کنیم که پول مورد نیاز برای خرید ساختمان از کجا و چگونه تأمین شده است؟ ممکن است قسمتی از پول مورد نیاز برای خرید توسط خریدار تأمین شود و باقیمانده وجوه مورد نیاز از محل وام رهنی تأمین شود. یعنی، خریدار وامی را برای خرید ساختمان دریافت و بر اساس جدول زمانی، مبلغ وام و بهره آن را پرداخت نماید. اغلب، شخص وامدهنده شخص حقیقی نیست، بلکه مؤسسهای است که به عنوان واسطه مالی فعالیت میکند. در این مثال، خریدار ساختمان در داراییهای فیزیکی سرمایهگذاری کرده است و مؤسسه واسطه مالی (مثل بانک تجاری)، در داراییهای مالی سرمایهگذاری نموده است.
فرآیند سرمایهگذاری
فرآیند سرمایهگذاری مستلزم تصمیمگیری در مورد انتخاب نوع اوراق بهادار برای سرمایهگذاری، میزان سرمایهگذاری و زمان انجام سرمایهگذاری است. پنج مرحله تصمیمگیری در فرآیند سرمایهگذاری عبارت است از:
1) تدوین خط و مشی سرمایهگذاری
مرحله اول، تدوین خط مشی سرمایهگذاری، شامل تعیین هدفهای سرمایهگذاری و مبلغ سرمایهگذاری است. چون در استراتژی سرمایهگذاری ارتباط مثبتی بین ریسک و بازده وجود دارد سرمایهگذار نمیتواند، قاطعانه ادعا کند که در سرمایهگذاری بازده زیادی بدست میآید. آنچه که سرمایهگذار باید بداند این است که هدف وی در جهت حداکثر نمودن بازده با توجه به ریسک میباشد. هدفهای سرمایهگذاری باید بر حسب ریسک و بازده بیان شود. این مرحله در فرآیند سرمایهگذاری شامل داراییهای مختلف مالیای است که باید در سبد سرمایهگذاری قرار گیرد. انتخاب داراییهای مالی بر اساس هدفهای سرمایهگذاری، مبلغ سرمایهگذاری و وضعیت مالیاتی سرمایهگذارخواهد. برای مثال، شرکتهای که از پرداخت مالیات معاف هستند(مثل صندوقهای بازنشستگی در امریکا) اقدام به خرید اوراق بهادار معاف از مالیات(مثل اوراق قرضه شهرداریها) نماید. خط و مشی سرمایهگذاری شالوده سرمایهگذاری میباشد، بدون آن سرمایهگذاران نمیتوانند تصمیمگیری نمایند. با وجود این، اغلب سرمایهگذاران توجهی به خطمشی سرمایهگذاری ندارند.
2) تحلیل اوراق بهادار
دومین مرحله در فرآیند سرمایهگذاری تحلیل اوراق بهادار میباشد. تحلیل اوراق بهادار شامل ارزیابی ورقه بهاداری خاص یا گروهی از اوراق بهادار در بین مجموعه وسیعی از داراییهای مالی میباشد. یکی از دلایل ارزیابی اوراق بهادار، شناسایی اوراق بهاداری است که به نظر میرسد قیمت بازار آن با قیمت ذاتی آن تفاوت دارد. روشهای زیادی برای تحلیل اوراق بهادار وجود دارد. با وجود این، بسیاری از این روشها در یکی از این دو طبقه؛ تحلیل فنی و تحلیل بنیادی قرار میگیرند. تحلیلگری که از بررسی روند قیمتها در گذشته جهت تحلیل اوراق بهادار استفاده میکند تحلیلگر فنی، و استفادهکنندگان از روش بنیادی را بنیادگرا مینامند.
3) تشکیل پرتفوی
ایجاد پرتفوی مرحله سوم در فرآیند سرمایهگذاری است و شامل شناسایی داراییهای خاص برای سرمایهگذاری و تعیین مبلغ سرمایهگذاری برای هر یک از داراییهای شناسایی شده است. این مرحله شامل؛ انتخاب، زمانبندی و تنوعبخشی است که باید مورد توجه سرمایهگذار قرار گیرد. انتخاب اوراق بهادار، حاکی از تحلیل موشکافانه اوراق بهادار و تمرکز بر پیشبینی تغییرات قیمت آنها در کوتاهمدت میباشد. زمانبندی که به عنوان پیشبینی کلان شناخته میشود شامل پیشبینی تغییرات قیمت سهام عادی نسبت به اوراق بهادار با درآمد ثابت مثل اوراق خزانه و اوراق قرضه شرکتی میباشد. تنوع بخشی نیز شامل ایجاد پرتفوی اوراق بهادار با هدف کاهش ریسک است.
4) بازبینی پرتفوی
مرحله چهارم در فرآیند سرمایهگذاری، بازبینی پرتفوی، شامل تکرار دورهای سه مرحله قبلی می باشد. با گذشت زمان سرمایهگذار ممکن است اهداف سرمایهگذاری خود را تغییر دهد و پرتفوی فعلی بهینگی خود را از دست دهد. سرمایهگذار ممکن است با فروش برخی اوراق بهادار و خرید اوراق بهادار دیگر، پرتفوی جدیدی ایجاد کند. انگیزه دیگر برای تغییر پرتفوی این خواهد بود که اگر قیمتهای اوراق بهادار تغییر یابد، بعضی از اوراق بهادار که قبلاً جذاب نبودهاند، اکنون ممکن است جذاب باشند و بعضی دیگر که قبلاً جذاب بودهاند اکنون دیگر اینگونه نباشند. سرمایهگذار ممکن است بخواهد اوراق بهاداری که اکنون جذاب شدهاند را به پرتفوی خود اضافه و اوراق بهاداری که جذابیت خود را از دست دادهاند از سبد خارج کند. چنین تصمیماتی به هزینه معاملات مربوط به خرید و فروش و چشم انداز بهبود در عملکرد پرتفوی بستگی دارد.
5) ارزیابی عملکرد پرتفوی
مرحله پنجم در فرآیند سرمایهگذاری، ارزیابی عملکرد پرتفوی، شامل؛ محاسبه ادواری بازده و ریسک سرمایهگذاری است.
رویکرد زمانی سرمایهگذاری
سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار از نظر مدت زمان سرمایهگذاری به سه شکل کوتاهمدت، میانمدت، و بلندمدت صورت میگیرد.
در روش ارزیابی سهام به شکل کوتاهمدت، عمده تمرکز تحلیلگران و خریداران و فروشندگان، به اخبار موجود در بازار است و خرید و فروش سهام نیز بر همین پایه انجام میگیرد. در این روش، که بعضی طول دوره آن را از چند روز تا چند هفته ذکر میکنند، بیشتر افراد حرفهای بازار فعالیت دارند و معمولاً در طول این مدت کوتاه نیاز به تحلیل شرایط صنعت وجود ندارد. به افراد تازه وارد به این بازار توصیه میشود که از این روش استفاده نکنند و خرید و فروش خود را بر اساس دیدگاه بلندمدت انجام دهند.
روش دوم که سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار با دیدگاه میانمدت میباشد، خریداران و فروشندگان سهام تمرکز خود را بر تحلیل روند قیمتی سهام و تا حدودی بر اساس اخبار منتشره از سوی شرکتها گذاشتهاند. طول این دوره را نیز عموماً سه تا شش ماه ذکر میکنند.
روش سوم، تصمیم گیری برای خرید و فروش سهام بر پایه تجزیه و تحلیل کامل صنایع و شرکتها میباشد. در این روش، تصمیمگیرندگان ابتدا وضعیت صنایع مختلف را در کشور و حتی در جهان بررسی نموده و با توجه به تحولات احتمالی آینده آن صنعت، تصمیم میگیرند که به آن صنعت وارد و یا از آن خارج شوند و در مرحله بعدی در صنعت خاصی، شرکتهای مورد نظر را ارزیابی نموده و با استفاده از اطلاعات موجود شرکت و سایر شرکتها، در آن صنعت اقدام به خرید سهام و یا فروش آن میکنند. بنابراین، با توجه به موارد اشاره شده، برای سرمایهگذاری در بورس اوراق بهادار هر چه به سمت رویکرد بلندمدت حرکت کنیم، نیاز به تجزیه و تحلیل بیشتری وجود دارد.
روشهای سرمایهگذاری
سرمایهگذاری در بورس به دو روش مستقیم و غیرمستقیم انجام میپذیرد. در سرمایهگذاری مستقیم فرد سرمایهگذار میتواند مستقیماً وارد بورس شود و اوراق بهادار موردنظر خود را خریداری کند. در این روش فرد باید تخصص و وقت کافی برای بررسی وضعیت بازار و سهامی که میخواهد خریداری کند داشته باشد. اما در سرمایهگذاری غیرمستقیم سرمایهگذاران از طریق واسطه در بازار سرمایه حضور مییابند، و خود بهطور مستقیم به خرید تک سهم نمیپردازند. این واسطهها متنوعاند و معروفترین آنها صندوقهای سرمایهگذاری مشترک، ادارهکنندگان طرحهای بازنشستگی متفاوت، شرکتهای سرمایهگذاری و مشابه آنها میباشند. این نهادهای مالی با تشکیل سبد سهام و سایر اوراق بهادار میکوشند که ریسک را برای سرمایهگذاران کاهش دهند، و البته در قبال ارائه این خدمات دستمزدی هم میگیرند. این روش سرمایهگذاری به ویژه برای کسانی که از دانش و اطلاعات کافی در حوزهی مالی و سرمایهگذاری برخوردار نیستند و یا فرصت کافی برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات بازار و شرکتها ندارند توصیه میشود.
منبع: http://www.irbourse.com